سلام به دوستان عزیزم
ببخشید آخه میخواستم زود تر بیام اما مگه این امتحانات
میگذاره
اون روز یادم رفت بگم پر پرواز تولدت مبارک
داستان کوچولو البته به خاطر کمبود وقت از وسط هاش مینویسم:
گفت دوستت دارم
بدون تو من میمیرم
عاشقتم
دستاتو بذار تو دستام
گفت
چشم های تومثل چشم های فرشته هاست
حرفای تو مثل حرف عاشقاست
جای تو اون بالا بالاهاست
داشتن تو برام مثل یک رویاست
قهرمان ما اون عاشق قصه ی ما :
رفت و همه چیزو به باد سپرد
به باد سپرد اون حرفای قشتگو که میگفت
دوست دارم
عاشقتم
میمیرم برات
حالا من میگم برات:
برو که نمیخوامت
نمیخوام ببینمت
اگه یه روز گفتم دوست دارم
بدون دارم دروغ میگم
غروب نقره ای
بعضی از آدم ها خیلی زود حرف های عاشقانه یادشون میره..هر چند در اون لحظه که می گن :‌دوستت دارم این رو انکار می کنن..امیدوارم هیچ وقت به دروغ به کسی نگیم که دوستش داریم و حرف های عشق رو از یاد نبریم..داستان قشنگی بود..موفق باشید..
به هر جا ميروی بی من
دمی در نغمه های گنگ احساست
کسی را جستجو ميکن
که در اعماق چشمان بلورينت
تمام هستی اش را جستجو ميکرد....(فروغ فرخزاد)
سلام
جالب بود و با معنی
خوشم اومد یک سری هم به ما بزن
سلام نمیدونم اسم شما چیه شاید پدیده ولی باید اعتراف کنم که واقعا یک پدیده هستی و این رو هم اعتراف میکنم که وبلاگ تو خیلی از مال من قشنگ تر . البته احتیاجی به گفتن من نیست احتمالا خودت این رو میدونی .
ولی اگه تو به یک نفر بگی که دوسش داری ولی اون باور نکنه یا باور کنه ولی اون تو رو دوست نداشته باشه چی کار میکنی؟