لالالالالالا
همه در خواب نازن
دیگه چیزی ندارن تا ببازن
بخواب آروم نه این که وقته خوابه
بخواب ای گل که بیداری عذابه و عذابه
نترس از دست بی قانونه فردا
بخواب جونم که قانون داره دنیا
بخواب آروم گل گلدون خونه
که بیرون تا بخوای نا مهربونه
لالالالالا لالا
که قلبم زیرو رو شد
که دست عاشقم پیشه تو رو شد
که بازم این دلم دیوونگی کرد
که این دیوونه با عشق زندگی کرد
بخواب ای گل الهی در نمونی
نگیره بغضت از نامهربونی
بخواب جونم که در ها رو ببندم
نخوای از من که با گریه بخندم
بخواب آروم که خورشیدم خاموشه
اونم باید بره چیزی بپوشه
اونم طاقت نداره توی سرما
اونم غافل شد از حال دل ما
همه این جا
غریب ان در غریبن
همه از بی نیازی بی نصیبن
الهی کور بشم گر دیده باشم
می گن اینجا همه مردم فریبن
نمیدونی چه قدر سخته
همون کارهای آسونش
همش بغضو همش بغضه روی لبهای خندونش
نترس از دست بی قانون فردا
بخواب جونم که قانون داره دنیا
به یاد اونایی که رفتن
اونایی که رفتن پشتشونو نیگا نکردن
اونایی که هیچی از محبت عشق و دوست داشتن نمیدونن
شاد باشید غروب نقره ای
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریزشد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهان خانه ی جانم گل یاد تو درخشید
یاد صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم ودر آن خلوت دل خواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام،
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ای دست بر آورده به مهتاب
شب صحرا، گل سنگ، همه دل داده به آواز شباهنگ
یادم آمد تو به من گفتی از این عشق حذر کن
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب ایینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگرا ن است
باش که فردا دلت بار گران است
تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن
با تو گفتم حذر از عشق ندانم
سفر ار پیش تو هرگز نتوانم، نتوتنم
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی من نرمیدم، نگسستم
باز گفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید
یادم آمد که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم ، نگسستم، نرمیدم
رفت در ظلمت شب آن شب و شبهای دکر هم
نگرفتی تو از آن عاشق آزرده خبر هم
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم
بی تو اما به جه حالی من از آن گوچه گذشتم (ف.م)
(قلب تنها)