از روی صندلی بلند شد و فقط یک کلمه گفت:
خداحافظ

حالا من تنها شده بودم   من بودم و خاطراتی که برام گذاشته بود
از غصه ی رفتنش داشتم میمردم

هیچی رو نمی فهمیدم
آسمون هم دلش برام سوخته بود و داشت برام گریه میکرد

فقط به روبرویم   خیره شده بودم و اشک میریختم
کسی اومد جلوی من نشست
با اون دستای مهربونش اشکهامو پاک کرد بعد دستمو گرفت و گفت:
 
کس لیاقت اشک های تو رو نداره کسی که چنین ارزشی داره هیج وقت نمی ذاره تو
چشمای تو اشکی  پیدا شه.

خیلی از اون موضوع میگذره و من حالا به حرف اون عزیز رسیدم :

هیچ کس لیاقت اشک های تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد هرگز باعث اشک ریختن تو نمیشود.

شاد باشید

غروب نقره ای


سلام به دوستان عزیزم

 

ببخشید آخه میخواستم زود تر بیام اما مگه این امتحانات

میگذاره

اون روز یادم رفت بگم       پر پرواز تولدت مبارک

 

داستان کوچولو  البته به خاطر کمبود وقت از وسط هاش مینویسم:

 

گفت دوستت دارم

بدون تو من میمیرم

عاشقتم

دستاتو بذار تو دستام

گفت

چشم های تومثل  چشم های فرشته هاست

حرفای تو مثل حرف عاشقاست

جای تو اون بالا بالاهاست

داشتن تو برام مثل یک رویاست

 

قهرمان ما اون عاشق قصه ی ما :

رفت و همه چیزو به باد سپرد

به باد سپرد اون حرفای قشتگو که میگفت

 

دوست دارم

عاشقتم

میمیرم برات

 

حالا من میگم برات:

برو که نمیخوامت

نمیخوام ببینمت

 

اگه یه روز گفتم دوست دارم

بدون دارم دروغ میگم

 

 

 

 

غروب نقره ای

قلب تنها

سلام
 
من دوست  غروب نقره ای  قلب تنها هستم

اومدیم کلبه ی قشنگی با هم بسازیم  که امیدوارم موفق شده باشیم 

  در ضمن تولد پر پرواز مبارک


 این چند  بیت رو   تقدیم  به همگی بازدیدکنندگان پر پرواز میکنم :


 زندگی یعنی چکیدن 


 همچو شمع از گرمی عشق


زندگی یعنی لطافت


گم شدن در نرمی عشق


( قلب تنها )